یادواره شهدای هیئت عشاق الحسین(ع) - اراک

شهادت درً گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.امام خامنه ای(مد ظله العالی).

یادواره شهدای هیئت عشاق الحسین(ع) - اراک

شهادت درً گرانبهایی است که بعد از جنگ به هر کس نمی دهند.امام خامنه ای(مد ظله العالی).

*ولایت *

نقش ولایت در اتحاد اسلامی


    

نویسنده: حامده خادم جهرمی

پیامبر بزرگوار اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) حتی در آخرین سفارش های خود به امت اسلامی چنین می گوید:
« ایها الناس، ان دماءکم و اموالکم علیکم حرام الی ان تلقوا ربکم، کحرمة یومکم هذا، و کحرمة شهرکم هذا... ایها الناس اسمعوا قولی و اعقلوا، اعلموا ان کل مسلم اخ للمسلم و ان المسلمین اخوة»(1).
یکی دیگر از راه حل هایی که پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مسیر بنیان گذاری وحدت امت اسلامی به کار می گرفت، نفی نژاد پرستی، قومیت گرایی و تبعیض های ناروا و ناپسند بود. در « اسلام»، ملیت و قومیت هیچ اعتباری ندارد بلکه این دین به همه ملت ها و اقوام مختلف جهان با یک چشم می نگرد و از آغاز نیز دعوت اسلامی به مکتب و قوم خاص اختصاص نداشته، بلکه همیشه می کوشیده است که با روش های مختلف، ریشه ملیت پرستی و تفاخرات قومی را از بیخ و بن بر کند. در قرآن هیچ خطابی به صورت « یا ایها العرب»، «یا ایها القرشیون» وجود ندارد. اسلام و نمایندگان آن نه تنها به این تعصبات احساس آمیز توجهی ندارند، بلکه به شدت با آنها مبارزه کرده اند(2).

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) افرادی مانند:« زید بن حارثه» را فرمانده سپاه اسلام و « بلال حبشی» را مؤذن ویژه قرار می دهد و از « سلمان فارسی» تجلیل می کند و به او مقام و منزلت والا می بخشد، تا به این ترتیب هم با تبعیض های موجود به مبارزه برخیزد و هم به تدریج ارزش تقوا را ملاک منصب ها و منزلت های اجتماعی معرفی نماید که:« ان اکرمکم عندالله اتقیکم...»(3).
آن حضرت آشکارا اعلام می کرد: آن غلام حبشی و این سید قریشی( هر دو) در نزد من یکسان هستند. و بدین سان، آن حضرت را منادی به حق مساوات دانسته اند، چه این که خود فرموده است:« کلکم لآدم و آدم من تراب، لیس لعربی علی عجمی فضل الا بالتقوی»(4).
به هر حال رعایت تساوی و عدالت توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که دقیقاً در برابر ظلم و تبعیض های رایج قرار داشت، از مؤثرترین راهکارهای ایجاد وحدت اسلامی در جامعه آسیب دیده آن روزگار بود.
همچنین در سنت ائمه هدی (علیهم السلام) به نمونه های بارز صلح، قهر، سکوت، فریاد، جنگ و... برمی خوریم که همه آنها برای اتحاد بین مسلمانان و انسجام هرچه بیشتر آنان بوده است. به عبارتی، صلح امام حسن (علیه السلام) برای حفظ دین و انسجام مسلمانان، همان مقدار قابل اهمیت است که قیام حضرت اباعبدالله (علیه السلام). اینکه محورهای مختلف در سیره ائمه معصوم (علیهم السلام) را کجا استفاده کنیم؟ نیازمند شناخت و درک شرایط زمان و مکان و ظرافت های لازم است که خدای ناکرده در ارتباط مان به جای جنگ، صلح نکنیم و به جای فریاد، ‌سکوت. در زمان امام علی (علیه السلام) حضرت « سکوت» را به جهت وحدت صفوف مسلمین و راه نیافتن تفرقه در آن، بر هر اقدام دیگر ترجیح داد. در آن زمان، مسلمین که تازه داشتند قوت و قدرت خود را به جهانیان نشان می دادند، مدیون وحدت صفوف و اتفاق کلمه خود بودند و موفقیت های محیرالعقول خود را در سال های بعد نیز از برکت همین « وحدت کلمه» کسب کردند.
امام علی (علیه السلام) به خاطر همین مصلحت، سکوت و مدارا کرد، در حالی که طلحه و زبیر نقض بیعت کردند و فتنه داخلی ایجاد نمودند. علی (علیه السلام) مکرر وضع خود را بعد از پیغمبر با اینها مقایسه می کند و می گوید:« [در دوران حکومت ابوبکر تا عثمان] من به خاطر پرهیز از تفرق کلمه مسلمین، از حق مسلم خود، چشم می پوشیدم و اینان با اینکه به طوع و رغبت [ با من] بیعت کردند، بیعت خویش را نقض کردند و پروای ایجاد اختلاف در میان مسلمین را نداشتند».
در سیره امیرمؤمنان (علیه السلام) مشاهده می شود که ایشان در زمان حکومت خلفا به آنها مشورت می داد. این موضوع به سبب حفظ مرکزیت جهان اسلام و وحدت اسلامی بود تا آسیبی از سوی دشمنان نبیند. امام علی (علیه السلام) در خطبه 146( نهج البلاغه) ضمن بیان نقش محوری رهبر در جامعه، « وحدت» را رمز عزت و قدرت دانسته و می فرماید:
« عرب امروز اگرچه از نظر تعداد اندک اند، اما با نعمت اسلام فراوان اند و با اتحاد و هماهنگی، عزیز و قدرتمند هستند».
« صلح امام مجتبی (علیه السلام)» حقایق نهفته فراوانی دارد و در سیره امروز مسلمانان بسیار آموزنده خواهد بود، به ویژه آنکه صلح آن حضرت در حفظ اتحاد و انسجام مسلمانان بسیار نقش آفرین بود و در این مسیر، درخت اسلام تنومند شد و ثمر داد. امام مجتبی (علیه السلام) در پاسخ مالک بن ضمره- که از اصحاب و یاران علی (علیه السلام) و از ملازمان ابوذر غفاری بوده- در بیان علت صلح فرمود:
« ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین کنده شود و کسی از آنان باقی نماند؛ از این رو خواستم با مصالحه ای که صورت گرفت، حافظ و نگهداری برای دین باقی بماند»(5).
امام در برخی از این پاسخ ها به صراحت، و در برخی دیگر با تلویح، ریخته نشدن خون مسلمانان و جلوگیری از اختلاف و چند دستگی در جامعه را علت صلح خویش دانسته است.
برخی از عقود « صلح حدیبیه» خود می تواند دلیل آن باشد که روش و سیره امام مجتبی (علیه السلام)( با توجه به شرایط) همان روش و سیره پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)است، و این به واقع، فتح عظیم و مبین است؛ چه اینکه صلح اگر با درایت و احتساب شرایط باشد، ارزشی کمتر از جهاد و نبرد ندارد؛ از این رو خداوند پس از ماجرای صلح حدیبیه آیه« انا فتحنا لک فتحا مبینا» را نازل کرد؛ چه اینکه صلح همراه با تدبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خود فتح مبین بود و مسلمانان تا سال ها از آن بهره می بردند.
در روزگار امام حسن (علیه السلام) روم شرقی آشکارا به دشمنی با اسلام می پرداخت و سودای حمله به بلاد اسلامی را در سر می پروراند، و در داخل نیز مردم از جنگ و نبرد خسته بودند. شاهد آن، سخنرانی امام در تهییج مردم برای نبرد و جهاد است، به گونه ای که یکی از یاران امام (علیه السلام) به خشم آمد و زبان به توبیخ و سرزنش مردم باز کرد. با این همه، پس از ده روز اقامت امام (علیه السلام)، فقط چهار هزار نفر به اردوگاه ایشان آمدند.
جامعه دوران امام حسن (علیه السلام) جامعه ناهمگون بود؛ در کوفه خوارج، مسلمانان غیر عرب و طرفداران بنی امیه حضور داشتند. سپاه امام نیز ناهماهنگ بود؛ سپاه آن حضرت را برخی از یاران امیرمؤمنان (علیه السلام)، گروهی که به دنبال غنیمت بودند، افراد شکاک و دودل، متعصبان قبیله و عشیره و خوارج، تشکیل داده بودند؛ منافقان نیز به شدت در تفرقه مردم می کوشیدند و فرماندهان خائن، به دنبال تسلیم امام بر معاویه بودند! با این اوضاع، امام مجتبی (علیه السلام) صلاح امت را در این دید که صلح را بپذیرد تا خون مسلمانان ریخته نشود و تفرقه در امت اسلام باعث حمله روم شرقی و نابودی درخت نوپای اسلام در آن روزگار نشود؛ ضمن آنکه در سایه این صلح، ماهیت شوم بنی امیه آشکار شد و مردم نتیجه وانهادن « جهاد» را دریافتند؛ چنانکه آن حضرت، خود به مردم فرموده بود که در حکومت بنی امیه روی آرامش و رفاه را نخواهند دید.

عنایت آن حضرت به حفظ اتحاد و انسجام مسلمانان تا آنجا بود که حتی پیش از شهادت، به برادرش امام حسین (علیه السلام) سفارش کرد که اجازه ندهد در تشییع جنازه وی، خونی بر زمین ریخته شود. امروز شیعه به وجود چنین امامانی فخر و مباهات می کند؛ امامانی که به احیای دین خدا می اندیشیده اند و پیوسته به دنبال برادری اسلامی، نگهداشت اتحاد و انسجام امت و پایداری اسلامی بوده اند و آنجا که صلاح امت و اسلام را در وانهادن حق مسلم خویش می دانستند، از آن دریغ نمی ورزیدند.

چنین امامانی شایسته پیروی اند، چه صلح را پیشه سازند و چه جنگ و نبرد را؛ چه با سلاح تدبیر به سراغ دشمن آیند و چه با سلاح شمشیر؛ چه حماسه صلح را رقم زنند و چه طوفان عاشورا را؛ اینان هماره شایسته پیروی اند، چنان که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
« الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا؛ حسن و حسین امام اند، چه راه قیام را پیش گیرند و چه نگیرند»(6).
به یقین می توان گفت که به اتفاق نظر علمای شیعه و اغلب مورخان غیرشیعه، علت واقعی قیام امام حسین (علیه السلام) را بعد از موضوع تعبد، اجرای تکلیف واجب اجتماعی « امر به معروف و نهی از منکر» شکل داده است. این عامل، با اصل قرآنی موجود در آیه 110 سوره آل عمران، منطبق می باشد. قرآن برای یک رسالت تاریخی، در بیان برتری واقعی مسلمانان بر سایر ملل به شرح آیه شریفه می پردازد و نیز این دو حکم، در پوشش «نظارت اجتماعی» جلوه گر گردیده است.
با توجه به شرایط زمانی و مکانی دستگاه فرعونی یزید که تیشه به ریشه اسلام می زد و می خواست به زور برای مشروعیت خلافتش از امام بیعت بگیرد، قیام علیه آن پلید لازم بود و ضرورت داشت امام (علیه السلام) کشتی طوفانی احکام را به وسیله حربه حکم «امر به معروف و نهی از منکر» از منجلاب غرقاب نجات دهد. در زیارت وارث می خوانیم که:« تو اقامه نماز کردی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از منکر فرمودی»؛ چنانچه قیام معنوی حضرت اباعبدالله الحسین (علیه السلام) آثاری شگرف در واژگونی دستگاه ظلم و ستم معاویه و یزید پلید و اسلام ابوسفیانی داشت، تا حدی که به جرأت می توان گفت اسلام را از فروپاشی نجات داد(7).
نقش عدالت و انتظار در اتحاد
یکی از مهمترین راهکارهای قرآن برای تقویت و حفظ همبستگی ملی در جامعه، اهمیت دادن به « عدالت» در همه ابعاد آن میان آحاد جامعه است. قرآن در آیات متعددی بر اجرای عدالت تأکید می کند و حتی مهم ترین فلسفه بعثت انبیا را برپایی قسط و عدل می داند و می فرماید:
« ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان نازل کردیم تا مردم به عدالت قیام کنند».
اگر عدالت در میان مردم برقرار شود و آنان از نگرانی های تبعیض و ناعدالتی و از زحمت و رنج فقر و محرومیت رها شده و به امنیت و آسایش برسند، اتحاد و همبستگی در میان آنان تقویت خواهد شد؛ چنانکه امام کاظم (علیه السلام) فرمود:
« اگر عدالت اجتماعی در میان مردم عملی شود، آنان بی نیاز می شوند.»
با اجرای عدالت، برکات الهی نازل شده و رفاه و امنیت مردم افزایش می یابد و چون مردم احساس می کنند تبعیض و ناعدالتی از جامعه رخت بربسته، همه یک دل و یک جهت با زمامداران جامعه متحد شده و برای پیشرفت و ترقی همه جانبه تلاش می کنند. طبق این شیوه قرآنی، تقویت و توسعه اندیشه «انتظار» می تواند به اتحاد و یگانگی دل های مردم یاری نموده و با این فرهنگ
وحدت آفرین و امید بخش، به همبستگی ملی در جامعه رونق بخشد؛ زیرا اگر فلسفه انتظار و دستاوردهای مثبت قیام امام مهدی (علیه السلام) به مردم ستم دیده و خسته از ظلم و بیداد مستکبران جهان گفته شود، آنان یک دل و یک زبان به انتظار ظهور رهبر آسمانی نشسته و تحقق خواسته های قلبی خود را در برنامه های دولت کریمه حضرت مهدی (علیه السلام) جستجو خواهند کرد. آنان اگر با فرهنگ انتظار آشنا شوند، تمام تفرقه ها و تشتت ها را با آرزوی ظهور امام زمان (علیه السلام) پایان یافته تلقی می کنند و هر کدام از هر حزب و گروه و نژادی، ظهور دولت امیدآفرین حضرتش را از دل و جان آرزو می کنند و یکپارچه از خداوند متعال می خواهند:
« پروردگارا! پراکندگی و تفرقه ما را به وسیله آن رهبر گرامی به جمعیت و وحدت بدل فرما، و پریشانی امور را به وجودش اصلاح فرما، و نقایص و شکاف های کار ما را به وسیله وجود آن ذخیره الهی، اصلاح و جبران نما، و تعداد ما را فراوان و خواری و کوچکی ما را با وجودش به عزت و شکوه بدل ساز!».
امام عصر (علیه السلام) ضامن وحدت و همبستگی مردم بر محور حق و پارسایی است و نشستن به انتظار آن وجود گرامی- که مایه وحدت و همدلی است- مطمئناً جامعه را به سوی اتحاد و یگانگی خواهد برد، همچنان که در دعای ندبه زمزمه می کنیم:
«کجاست آن آقایی که مردم را بر وحدت کلمه تقوا و دین، گرد خواهد آورد؟».
یکی از شیوه های حفظ وحدت و همبستگی، تمسک به ولایت اهل بیت است. عشق به اهل بیت، الگوبرداری از سیره اخلاقی و رفتاری آنان، یادآوری فضایل و مناقب پیشوایان معصوم (علیهم السلام)، از جمله سفارش های قرآن در زمینه همبستگی امت اسلام است. امام باقر (علیه السلام) در تفسیر آیه « به ریسمان الهی تمسک کنید و پراکنده نشوید»، می فرماید: آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) همان حبل الله متین است که خداوند امر کرده مردم به آن تمسک کنند. و امام کاظم (علیه السلام) فرمود: علی بن ابی طالب (علیه السلام) همان حبل الله متین است. همچنان که در برخی از روایات، « حبل الله» به قرآن تفسیر شده است.
طبق این بینش، فرمان خداوند در پیروی و تمسک به قرآن و اهل بیت، با کلام نبوی در آخرین لحظات زندگی پربارش توضیح داده شده است که آن حضرت وصیت کرد:
« من در میان شما دو امانت ارزشمند می گذارم؛ کتاب خدا و عترتم که اهل بیت من هستند و آن دو هرگز از هم جدا نمی شوند تا اینکه در کنار حوض کوثر به نزد من آیند. مادامی که به آن دو تمسک می کنید، هیچ گاه گمراه نخواهید شد».
ترغیب به گرد آمدن مردم در حول رهبری آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، یکی از شیوه های قرآنی است که آنان را از تفرقه و تشتت دور نگه می دارد و به وحدت و یکپارچگی نزدیک می کند. حضرت فاطمه زهرا (علیهما السلام) در این رابطه فرمود:
« خداوند متعال اطاعت ما اهل بیت را مایه نظم و آرامش، و امانت و رهبری ما را برای جلوگیری از تفرقه، و جهاد را برای حفظ عزت اسلام قرار داد».
آیات تطهیر، مودت، ابلاغ، اکمال، مباهله و هل اتی، بیانگر همین شیوه قرآن در خصوص همبستگی بر حول محور محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است. اگر ما بتوانیم اهل بیت را به عنوان الگوهای ممتاز انسانیت و مروجان کامل ترین معارف بشری در عرصه جامعه مطرح کنیم و به عموم مردم بشناسانیم، نوعی وحدت و همبستگی ارزشمند تحت پرچم اهل بیت در میان پیروان و مشتاقان فضیلت و کرامت ایجاد خواهد شد. خداوند متعال درباره محوریت ارزش های الهی و رهبری پیامبر اسلام و اولیای خدا می فرماید:
« ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را اطاعت کنید و پیامبر خدا و کسانی را که از میان شما، صاحبان امر هستند، اطاعت کنید و هرگاه در موضوعی اختلاف داشتید، به خدا و رسول عرضه کنید و از آنان داوری بخواهید.»
به این ترتیب، خداوند متعال در قرآن کریم وحدت بر محور رهبری خدا و رسول و جانشینان آن حضرت را عامل حفظ همبستگی و اتحاد مردم معرفی می کند. حتی در سوره انفال، پیامد فاصله گرفتن از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و رهنمودهای حیات بخش آن بزرگوار را موجب اختلاف و تشتت و خواری مردم قلمداد می کند و با تأکید بیشتری بر این عامل همبستگی پای می فشارد و می فرماید:
« از خدا و پیامبرش اطاعت کنید و نزاع و کشمکش نکنید تا سست و ضعیف شوید؛ در این صورت قدرت و شوکت شما از میان می رود، بلکه در پاسداری از همبستگی و اطاعت از فرمان پیامبر، صبر و استقامت ورزید که خدای سبحان به همراه استقامت کنندگان است».
همچنان که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان محور وحدت و همبستگی مسلمانان، برکات و آثار فراوانی را برای آنان به ارمغان آورد، کینه های دیرینه و خصومت های قدیم، تبدیل به مهر و محبت شد و آنان توانستند پرچم اسلام را در مدت کوتاهی در مناطق دورافتاده جهان برافرازند و انسان های تشنه عدالت و فضیلت را از معارف ناب نبوی سیراب کنند. چنان که مولوی سروده است:

 

نفس واحد از رسول حق شدند
ورنه هریک دشمنی مطلب بُدند

کینه های کهنه شان از مصطفی
محو شد در نور اسلام و صفا

آفرین بر عشق کل اوستاد
صد هزاران ذره را داد اتحاد

همچو خاک مفترق در رهگذر
یک سبوشان کرد دست کوزه گر

عشق راستین به اولیای الهی و پیروی از رهنمودهای انسان ساز آن گرامیان، می تواند باعث وحدت و همبستگی شود؛ همان طور که موجودات مادی مانند خاک های پراکنده با دست هنرمند کوزه گر موجب یگانگی و اتحاد آنان می شود. البته همبستگی اجسام که بر مبنای آب و گل پدید می آید، ناقص و بسیار متفاوت از اتحاد ارواح و قلب های مردم است؛ زیرا جسم برای مدتی محدود و کوتاه ادامه می یابد و با مرگ، همبستگی مادی زایل می شود، ولی وحدت راستین ارواح انسان های پاک، جاودانه است و در سرای آخرت نیز ادامه خواهد داشت.
در هر صورت، اطاعت از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و جانشینان آن پاک سیرت، موجب همبستگی امت اسلام است و وحدت حقیقی، شوکت و عزت و استقلال مسلمانان را به همراه دارد.
از منظر قرآن مهم ترین آثار انسجام اسلامی، عبارت است از:
- رسیدن به آرامش و آسایش(‌آل عمران/103؛ انعام/65).
- برچیده شدن زمینه های سلطه بیگانگان و استعمارگران(قصص/4).
-افزایش قدرت و هیمنه مؤمنان( انفال/46).
- تأکید بر اصول دین و چنگ زدن به ریسمان الهی و دور نشدن از آن( آل عمران/103؛ نساء 59).
- رعایت حقوق برابری و عدم تجسس در عیب، و گمان باطل به یکدیگر نبردن ( حجرات/11و 12).
- امر به معروف و نهی از منکر(آل عمران/104).
تفکر‌« انسجام اسلامی» بدین معنی است که ملت های مختلف اسلامی با همه تنوع و اختلافات در روش و تجربه می توانند از الگوهای مشترکی استفاده کنند و در راستای منافع مشترک حرکت کنند. برای رسیدن به این هدف، می بایست از واگرایی و عوامل ایجاد آن کاسته و به علل و عوامل وحدت آفرین و همگرایی افزود؛ بنابراین « وحدت»، جوهره قوام، پایداری و حیات هستی است و پیامبران، مأمور و سرپرست احیای رحمت مطلقه الهی در دنیای انسانی هستند.

برگ و ساز کائنات از وحدت است
اندرین عالم حیات از وحدت است
(اقبال لاهوری)

و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) پیامبر وحدت و رسول مهر و چشمه جوشان رحمت الهی است که:« فبما رحمة من الله لنت لهم...»(8) ندای وحدت او، صدای وحدت طلبی تمامی انبیای الهی است و این آهنگ شیرین در حلقوم مبارک او به کمال نهایی خود می رسد:

نام احمد، نام جمله انبیاست
چون که صد آمد، نود هم پیش ماست
( مولوی)

او آخرین پیامبر از سلسله منادیان رحمت و وحدت الهی است، که تقدم در غایت و تأخر در نوبت دارد.

مصطفلی زین گفت کادم و انبیا
خلف من باشند در زیر لوا

بهر این فرموده است آن ذوفنون
رمز نحن الاخرون السابقون

گر به صورت، من ز آدم زاده ام
من به معنی، جدّ جد افتاده ام
( مولوی)

اتحاد امت بزرگ اسلامی فقط در سایه ی رهبری الهی و اطاعت از « پیشوایان عادل»‌امکان پذیر است:
« یا ایها الذین آمنوا اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و لا تبطلوا اعمالکم»(9). دستوری که تخلف از آن، تباهی و سیاهی آشکاری به دنبال دارد:« و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالاً مبینا»(10).

خلاف پیمبر کسی ره گزید
که هرگز به منزل نخواهد رسید

مپندار سعدی که راه صفا
توان رفت جز بر پی مصطفی
( سعدی)

به این ترتیب تشکیل امت واحده، راهی است به سوی پیروزی نهایی و جهانی« هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفی بالله شهیداً»(11).
« اتحاد اسلامی»‌رهیافتی است که نیازمند اتحاد مقصد، مسیر و مایه های درونی همگرایی، همچون: اراده و تمایلات وحدت طلبانه مسلمانان جهان حول محور قرآن و رهبری آسمانی است.

امر حق را حجت و دعوی، یکی است
خیمه های ما جدا، دل ها یکی است

از حجاز و چین و ایرانیم ما
شبنم یک صبح خندانیم ما
( اقبال لاهوری)

 

پی‌نوشت‌ها:

1. السیرة‌النبویه، ابومحمد عبدالملک بن هشام، ج4، ص 250، قم، انتشارات ایران، 1363ش.
2. خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، ص 68، تهران، انتشارات صدرا، 1362ش.
3. حجرات /13.
4. تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، ص 260، لیدن، 1883م.
5. حیاة الامام الحسن بن علی (علیه السلام)، باقر شریف قریشی، ج2، ص 276، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1403 ق.
6. بحارالانوار، علامه مجلسی، ج39، ص 44، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1403ق.
7. فرهنگ جامع سخنان حسین بن علی (علیه السلام)، ترجمه موسوعة کلمات الامام الحسین (علیه السلام).
8. آل عمران/159.
9. محمد/33.
10. احزاب/36.
11. فتح/26.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد